ما با استفاده از زبان مجموعه وسیعی از احساسات و تجربیات خود را بیان میکنیم. با این حال، هنگام توصیف موقعیتهای منفی، اغلب به مجموعهای محدود از کلمات تکیه میکنیم، که یکی از این کلمات، کلمه Bad است.
کلمه Bad به طور مکرر در مکالمههای روزمره استفاده میشود، که معنایی ساده دارد و برای بیان عمق احساسات ما تاحدی ناکافی است.
در ادامه با کلمات مترادفی برای Bad آشنا میشویم، که در هنگام صحبت کردن و یا نوشتن به شما کمک میکند که احساسات خود را دقیقتر بیان کنید.
کلمه Bad به چه معناست؟
کلمه Bad، به عنوان یک صفت، برای توصیف چیزی نامطلوب یا با کیفیت پایین استفاده میشود. Bad یک کلمه همهکاره است که میتواند طیف وسیعی از ویژگیهای منفی مانند (harmful, ineffective, unpleasant, or unethical) را دربرگیرد.
چه زمانی از کلمهای غیر از کلمه Bad استفاده کنیم؟
برای یافتن مترادف مناسب برای کلمه Bad، ابتدا به درک روشنی از موقعیت و یا Context نیاز دارید. به عبارت دیگر، باید بدانید که چه چیزی Bad است و چرا؟ هنگامی که موقعیت را درک کردید، موارد زیر را باید در نظر بگیرید:
جزئیات: کلمه Bad معنایی کلی و گسترده دارد، و به زبانی دیگر معنای مشخص و یا Specific ندارد.
انتخاب مترادف مناسب برای کلمه Bad به شما کمک میکند بخشهای خاصی از یک تجربه را برجسته کنید، و هدف خود را در توصیف آن موقعیت ظریفتر بیان کنید.
به عنوان مثال، اگر رئیستان در طول جلسه بررسی عملکرد به شما بگوید که جایی برای بهبود کار شما وجود دارد (there is room for improvement)، این بازخورد مفیدی و خوشایندی (euphemistic) است.
اما اگر در عوض، به سادگی بگویند کار شما بد (Bad) است، ممکن است جلسه را با احساس دلسردی که درمورد کار خود سرزنش شدهاید، ترک کنید. هر دو کلمه عملکرد منفی را در موقعیت کاری شما بیان میکنند اما معانی اساسی متفاوتی دارند.
لحن: انتخاب کلمه درست تاثیر زیادی در لحن شما در صحبتکردن و نوشتن دارد و ممکن است کلمه Bad برای هر موقعیتی مناسب نباشد.
انتخاب مترادف مناسب میتواند شما را با دامنه و موقعیت خاصی که در آن ارتباط برقرار میکنید، چه (academic, professional, casual) باشد، هماهنگ کند.
به عنوان مثال، اگر شما تیم بیسبال کوچک را مربیگری میکنید، و متحمل شکست بسیار بد و سنگینی شدهاید، باید لحن مثبت و دلگرم کنندهای داشته باشید.
به جای اینکه بگویید بازی بسیار بدی بود، میتوانید از مترادفهایی با معنای دلگرمکنندهای مانند (challenging, tough, or unfortunate) استفاده کنید که در بهبود حال روحی تیم تاثیر بیشتری دارد.
تنوع: تکرار یک کلمه در طول مکالمه و صحبتکردن، نوشتن یا ارائه یک موضوع در کلاس درس میتواند منجر به یکنواختی در کلام شود که تأثیر پیامی را که میخواهید انتقال دهید، کاهش میدهد. استفاده از مترادفهای کلمه Bad، نوشتار و گفتارتان را متنوعتر میکند که برای مخاطب جذابتر است.
خلاقیت: مترادفها به داستانسرایی شما عمق میدهند. جایگزین کردن کلمه Bad با یک مترادف میتواند به شما کمک کند تا توصیفی دقیقتر از موقعیت داشته باشید، شخصیتهای کاملتری ایجاد کنید و تصویر واضحتری از موقعیتهای منفی ترسیم کنید.
با تمام اینها، هیچ کدام از موارد گفتهشده به این معنا نیست که هرگز نباید از کلمه Bad استفاده کرد، اما با آگاهی از تفاوتهای ظریف مترادفهای آن، نه تنها دایره لغات خود را گسترش میدهید بلکه در انتقال پیام خود، دقیقتر خواهید بود.
در ادامه با مترادفهایی برای کلمه Bad آشنا میشویم.
:Mild words for bad
Disappointing
Displeasing
Poor
Undesirable
Unfortunate
Unpleasant
:Strong words for bad
Deficient
Lacking
Substandard
Unacceptable
Wanting
:Severe words for bad
Atrocious
Awful
Damaging
Detrimental
Dreadful
Horrible
Wretched
:Casual words for bad
Crummy
Lousy
Off
Shoddy
:Professional-setting words for bad
Improper
Inadequate
Subpar
Unproductive
Unsuccessful
:Physically unwell words for bad
Hurt
Ill
Injured
In pain
Sick
Under the weather
چه زمانی کلمه Bad، به معنی (خوب) استفاده میشود؟
همانطور که گفتهشد کلمه Bad معانی زیادی دارد و در معنای غیررسمی (Informal)، حتی میتواند به معنای (خوب) نیز باشد:
.He was the baddest dancer in the competition, with moves no one had seen before
کلمه Bad همچنین میتواند معنای مثبتی که در ابزار ادبی (litotes) (literary device litotes) استفاده میشود، داشته باشد. ابزار ادبی litotes عبارتی است که با انکار مخالف چیزی، یک امر مثبت را بیان می کند:
.The cake wasn’t half bad
در نهایت این نکته را به یاد داشته باشید که هر کدام از مترادفهایی را که برای کلمه Bad استفاده میکنید، با موقعیت و یا همان Context همخوانی داشته باشد.