0
سبد خرید خالی است.

نحوه استفاده صحیح از پیشوندهای “Dis” و “Un”

ما هر روز از کلماتی استفاده می‌کنیم که با پیشوندهای dis و un شروع می‌شوند، شاید به کسی گفته باشید که از او ناامید شدید (disappointed) و یا در مورد موضوعی متقاعد نشده‌اید (unconvinced) و یا وقتی که کفش‌های جدیدتان را می‌پوشید راحت نیستند (uncomfortable).

پیشوند Dis به معنای (not) و یا (in opposite of) است و گاهی اوقات می‌تواند به ابتدای فعل‌ها متصل شود تا نشان‌دهنده لغو و یا انجام نشدن یک عمل باشد.

پیشوند Un نیز می‌تواند به معنای (not) باشد، اما بسته به کلمه اصلی، همچنین می‌تواند به معنای (deprived of) و یا (to release) باشد.

در این بلاگ پست، تفاوت‌های بین این دو پیشوند رایج را بررسی می‌کنیم و مثال‌هایی از نحوه استفاده از آن‌ها را به شما ارائه می‌کنیم.

چه زمانی باید از پیشوند dis استفاده کنیم؟

پیشوند Dis به معنای (not) و یا (in opposite of) است و گاهی اوقات می‌تواند به ابتدای فعل‌ها متصل شود تا نشان‌دهنده لغو و یا انجام نشدن یک عمل باشد.

برای مثال، کلمه ناپدید شدن (Disappear) از پیشوند dis و فعل appear تشکیل شده است، بنابراین تعریف تحت اللفظی (Literal definition) آن، ظاهر نشدن (to not appear) و یا متضاد عمل ظاهر‌شدن (doing the opposite of appearing) است.

کلمات دارای پیشوند dis به عنوان کلمات منفی شناخته می‌شوند، که نشان می‌دهند چیزی نادرست است، و یا باطل شده است و یا اتفاق نمی‌افتد.

مواقعی وجود دارد که ممکن است dis بهترین پیشوند برای استفاده باشد، اما ممکن است همیشه این‌گونه نباشد. دو کلمه (disorganized and unorganized) را در نظر بگیرید؛ هر دو کلمه نشان می‌دهند که کسی یا چیزی سازماندهی نشده و یا بی‌نظم است، اما مفاهیم آن‌ها کاملاً متفاوت است.

کسی که به عنوان disorganized توصیف می‌شود نه تنها بی‌نظم (not organized) است بلکه ممکن است نامرتب (messy) نیز در نظر گرفته شود. اما در مقابل کلمه unorganized به سادگی به معنای بی‌نظمی است.

هنگام انتخاب بین dis و de که مشابه یکدیگر هستند مراقب باشید. پیشوند منفی de، مانند dis، به ابتدای فعل‌ها متصل می شود تا خنثی شدن یک عمل را نشان دهد، اما بسته به اینکه کلمه اصلی که به آن متصل می‌شود، معنای متفاوتی با dis دارد.

به عنوان مثال کلمه compose را در نظر بگیرید. وقتی که چیزی decomposed شده باشد، به این معناست که از هم پاشیدن، پوسیده شدن یا به قسمت‌های جداگانه تقسیم شدن (disintegrated, rotted, or separated into individual parts) است. در مقابل، discomposed به معنای نظم چیزی را از بین بردن و یا تخریب کردن (to disturb or to destroy) است.

چه زمانی باید از پیشوند un استفاده کنیم؟

پیشوند Un نیز می‌تواند به معنای (not) باشد، اما بسته به کلمه اصلی، همچنین می‌تواند به معنای (deprived of) و یا (to release) باشد.

مانند کلماتی که دارای پیشوند dis هستند، پیشوند un نیز به عنوان پیشوند منفی شناخته می‌شوند، که نشان می‌دهند چیزی نادرست است، و یا باطل شده است و یا اتفاق نمی‌افتد.

از آنجایی که un و dis هر دو به معنای (not) هستند، ممکن است فکر کنید که در مواردی مانند (uninterested and disinterested) می‎‌توانند به جای یکدیگر استفاده شوند، اما قوانینی درمورد استفاده از این پیشوند‌ها وجود دارد. وقتی کسی می‌گوید که به چیزی بی علاقه (uninterested) است، معمولاً به این معنی است که علاقه ای به یادگیری بیشتر در مورد آن چیزی ندارد. کسی که به چیزی بی‌علاقه (disinterested) است، نسبت به آن چیز بی‌طرف (impartial or unbiased) است.

کسی که علاقه ای به ورزش ندارد (uninterested)، به ندرت مسابقات ورزشی را تماشا می‌کند، در حالی که فردی که به ورزش بی علاقه (disinterested) است، ممکن است مسابقات ورزشی را تماشا کند، اما از تیم و یا فرد خاصی طرفداری نمی‌کند.

در ادامه مثال‌های این دو پیشوند را در کلمات و جمله‌ها میبینیم:

:common used words with the prefix dis

Disable

Disagree

Disappoint

Disappear

Disarm

Disassemble

Disavow

Discard

Discomfort

Discourage

Discover

Discredit

Disgrace

Disguise

Dishonest

Disinfect

Disinterest

Dislike

Disobey

Disorder

Disown

Disparity

Displace

Displease

Disprove

Disregard

Disrespect

Dissolve

Distasteful

Distrust

:commonly used words with the prefix un

Unable

Unafraid

Unappealing

Unaware

Uncomfortable

Uncommon

Unconvinced

Undo

Unemployed

Unfair

Unfollow

Unfortunately

Unhurt

Unimpressed

Uninterested

Unknown

Unlawful

Unlikely

Unlimited

Unpack

Unpaid

Unsaid

Unselfish

Unspoken

Unstoppable

Untested

Untie

Untimely

Untrue

Unwanted

:examples of using dis and un in a sentence

:Here are four examples of how to use the prefix dis in a sentence

.My brother’s room was so disorganized it was hard to find the floor

.My research partner took a disinterested approach to the experiment

.The surgery left him in some discomfort, which lasted for two days

.Antonio leaves negative restaurant reviews when he’s dissatisfied with the service

:Here are four examples of how to use the prefix un in a sentence

.Kate didn’t realize how unhappy she was until she left her partner

.The crack left the merry-go-round very unstable

.It took the barber ten minutes to untangle her client’s hair

.These shoes are so tight that I can’t wait to untie the laces

دیدگاهتان را بنویسید