واژگان مربوط به آشپزی در انگلیسی
۱. add
اضافه کردن چیزی به چیزی
Add grated cheese to the white sauce and stir.
۲. bake
پختن در فر، معمولا برای کیک و نان بکار برده می شود.
I can bake cakes and pies, but I can’t bake bread.
۳. beat
مخلوط کردن مواد غذایی مثل تخم مرغ و خامه و دیگر چیزها با چنگال و میکسر و…
To make scrambled eggs, beat the eggs before cooking them.
۴. boil
آب پز کردن
Will you boil the vegetables, or steam them?
۵. burn
سوزاندن غذا
Please don’t burn the toast.
۶. carve
قطعه قطعه کردن چیزی مانند گوشت
Who’d like to carve the roast chicken?
۷. chop or chop up
چیزی را با یک کارد تیز به قطعات ریز تقسیم کردن
It’s easy to cut yourself when chopping onions, so be careful.
۸. cook
آماده سازی غذا که شامل همه کارها می شود.
What are you cooking for dinner?
۹. cookbook or cookery book
کتاب آشپزی
Can I borrow that cookbook with all the Asian recipes?
۱۰. dice
قطعه کردن غذا به صورت مربعی شکل
Dice the carrots and potatoes and add them to the soup.
۱۱. dish
به نوعی از غذا اشاره دارد مثلا
Indian dish
غذای هندی
My favorite Indian dish is vegetable curry.
۱۲. fry
پختن غذا یا سرخ کردن غذا در روغن، کره و …
Heat some olive oil in a fry pan and then add the diced tomatoes
۱۳. grease
مالیدن کره یا روغن روی ظرف برای اینکه غذا به کف ظرف نچسبد
Should I grease the cake tin with butter or oil?
۱۴. grill
پخت مستقیم توسط شعله های آتش
Is the fish grilled under a gas grill or an electric grill?
۱۵. herb
ادویه جات و طعم دهنده غذا
Good cooks always know which herbs to use.
۱۶. ingredient
مواد لازم برای پخت غذا
Chili and fish sauce are basic ingredients in many Thai dishes.
۱۷. mash
له کردن
Could you mash the potatoes, please?
۱۸. melt
ذوب کردن یا آب کردن چیزی
Melt some butter in a saucepan and then add the flour.
۱۹. mix
مخلوط کردن مواد غذایی
The flour is mixed with a little oil and warm water to make a dough.
۲۰. peel
پوست کندن
I get juice all over my fingers if I peel an orange.
۲۱. pinch
مقدار کمی از چیزی مثل نمک یا ادویه و فلفل
Add a pinch of salt to the water before boiling vegetables.
۲۲. preheat
گرم کردن ظرف یا فر قبل از پختن
It’s important to preheat your oven before baking scones.
۲۳. prepare
آماده سازی مواد برای پخت و پز
It takes an hour or more to prepare this dish.
۲۴. recipe
طرز تهیه غذا و مواد لازم برای پخت و پز
My grandmother gave me this recipe for apple pie.
۲۵. roast
پختن غذاهایی مثل گوشت و مرغ در فر
Why don’t we roast some vegetables as well?
۲۶. sauté
سرخ کردن سریع در روغن داغ
To begin, sauté the onions and garlic in a saucepan
۲۷. serve
سرو کردن غذا
Make sure the food’s still hot when you serve it.
۲۸. spice
فلفل یا ادویه جات تند
Which spices did you add to this sauce?
۲۹. steam
بخار پز کردن
Steaming vegetables destroys fewer nutrients than boiling them.
۳۰. stir
هم زدن
If you don’t stir the sauce enough, it’ll be lumpy.
۳۱. tablespoon
قاشق غذاخوری
Add a tablespoon of flour to the melted butter and stir.
۳۲. teaspoon
قاشق چای خوری
You didn’t use more than half a teaspoon of chili powder, did you?
۳۳. whisk
همزن
Break the eggs into a bowl and whisk until smooth.
۳۴. blender
مخلوط کن
If you’ve got a blender, you can make milkshakes and smoothies.
۳۵. chopping board
تخته گوشت
Do you like using wooden chopping boards or plastic ones?
۳۶. cooking pot
قابلمه
All our pots are in that cupboard next to the stove.
۳۷. kettle
کتری
I’ll put the kettle on we’ll have a nice cup of tea.
۳۸. spatula
کفت گیر
Turn the pancakes over with a spatula when they’re ready.
۳۹. bowl
کاسه
Where are the soup bowls?
۴۰. bread plate
ظرف نون
We need a bread plate for each guest.
۴۱. butter knife
چاقو کره خوری
There should be a butter knife with each guest’s bread plate.
۴۲. fish knife
چاقو ماهی خوری
Can you lend us your fish knives for the dinner party?
۴۳. soup spoon
قاشق سوپ خوری
Do you put soup spoons on the left or the right when you set the table?
۴۴. steak knife
چاقو استیک خوری
The waiter forgot to bring us steak knives.
۴۵. water jug / pitcher
پارچ
The water jug’s nearly empty.
۴۶. grater
رنده
Josie’s hand slipped on the grater and a bright bead of blood swelled out of her forefinger.
۴۷. ladle
ملاقه
She dipped out soup with a ladle.
BARBECUE
پختن گوشت و مواد غذایی گوشتی روی آتش یا زغال.
I’m going to “barbecue” some meat for lunch.
قصد دارم تا برای نهار مقداری گوشت کباب کنم.
BEAT
هم زدن مواد برای ترکیب شدن. معمولاً برای ترکیب کردن موادی مثل شیر، خامه، کره و تخممرغ به کار میرود.
Beat the cream until it starts to thicken.
خامه را آنقدر بزنید تا شروع به سفتشدن کند.
BLEND
مخلوط کردن. مخلوط کردن مواد با دست یا مخلوطکن.
You can blend fruit to make your own smoothie.
برای تهیهی اسموتیتان، میتوانید میوهها را مخلوط کنید.
لیست معرفی آموزشگاه های آشپزی
BOIL
جوشاندن آب یا جوشاندن مواد غذایی در مایعات.
Boil the potatoes until they are cooked.
سیبزمینیها را آنقدر بجوشانید تا بپزند.
BREAK
شکستن و خرد کردن مواد یا ریز کردن آنها به اجزای کوچکتر.
Break the eggs into a glass bowl.
تخممرغها را درون یک کاسه شیشهای بشکنید.
BROIL
پختن گوشت و سبزیجات روی توری یا طبقات فر و سرخکن. (اغلب آتش و حرارت غیرمستقیم).
The cook broiled the meat.
آشپز گوشت را پخت.
CARVE
برش دادن گوشت . مواد گوشتی به قطعات کوچکتر.
Who is going to carve the Thanksgiving turkey?
چه کسی بوقلمون شکرگزاری را برش میدهد؟ (تکهتکه میکند؟).
CHOP
برش دادن و ریز کردن به بخشهای کوچکتر . اغلب در مورد سبزیجات استفاده میشود.
Chop the spring onions then add them to the dish.
پیازها را خرد کنید و آنها را به ظرف اضافه کنید.
COMBINE
قرار دادن چند چیز کنار هم. ترکیب کردن.
Make sure dry ingredients combine well with the wet
مطمئن شوید که ترکیبات خشک و تر بهخوبی باهم ترکیب میشوند.
آموزشگاه های آشپزی تهران
COOK
آشپزی کردن. پختن مواد غذایی، به شکلی هیچ بخشی از آن خام نماند.
Cook the chicken until there are no pink parts.
مرغ را آنقدر بپزید تا هیچ بخشی از آن به رنگ صورتی باقی نماند.
CRUSH
خرد کردن یا جدا کردن مواد از هم با فشار. مثل جدا کردن حبههای سیر با فشار چاقو.
To crush a clove of garlic, place the clove on a chopping board.
برای خرد کردن یک خوشهی سیر، آن را روی تختهی خردکن قرار دهید.
CUT
جدا کردن مواد غذایی جامد از هم.
He cut the meat into little pieces.
او گوشت را به تکههای ریزتر خرد میکند.
DRAIN
خارج کردن آب اضافی از مواد غذایی بعد از شستشو یا پختن در آب.
Drain the water from the pot of spaghetti.
آب اضافی را از ظرف اسپاگتی خالی کنید.
FRY
سرخ کردن مواد غذایی در روغن زیاد.
I fried some bacon and eggs for breakfast.
من برای صبحانه مقداری بیکن و تخممرغ سرخ کردم.
GRATE
چیزی شبیه رنده کردن. تقسیم کردن مواد به بخشهای ریز با مالیدن آنها. رنده کردن پنیر.
Grate a large carrot and add it to the salad.
یک هویج بزرگ را رنده کنید و آن را به سالاد اضافه کنید.
GREASE
پوشاندن و مالیدن چربی و روغن به سطوح یا مواد.
Make sure you grease the pan before putting the mix in.
قبل از ریختن مخلوط مواد، مطمئن شوید که ماهیتابه را چرب کردهاید.
GRILL
پختن گوشت و مواد غذایی با حرارت زیاد و گاهی غیرمستقیم. مثل گریل کردن گوشت در طبقهی زیرین اجاق با حرارت تابشی.
Martha prepared grilled cheese sandwiches for our lunch.
مارتا برای نهارمان ساندویچ پنیر کبابی درست کرد.
KNEAD
پهن کردن و فشردن انواع خمیر با دست یا وردنه.
Knead the dough for the pizza base.
خمیر را برای یک پیتزا پهن کنید.
MEASURE
اندازهگیری دقیق برای به دست آوردن وزن یک ماده.
Measure exactly half a teaspoon of curry.
دقیقاً نصف یک قاشق چایخوری ادویه کاری را اندازه بگیرید.
MELT
آبکردن، تبدیل کردن به مایع.
Melt the butter before adding it to the mix.
کره را قبل از افزودن به مخلوط آب کنید (ذوب کنید).
MICROWAVE
گرم کردن مواد غذایی با حرارت ماکروویو.
Remove the food from the metal container before you microwave it.
قبل از قراردادن مواد غذایی در ماکروویو آن را از ظروف فلزی خارج کنید.
MINCE
برای خردکردن مواد و اغلب گوشت، با استفاده از ماشین و دستگاهها.
Mince onion and add garlic to the water.
پیاز را ریز خرد کنید و سیر را به آب اضافه کنید.
OPEN
باز کردن درب ظروف.
Please open the bottle.
لطفاً درب بطری را باز کنید.
PEEL
از بین بردن لایهی بیرونی. پوست کندن میوه و سبزیجات.
Peel the potatoes before boiling them.
سیبزمینیها را قبل از جوشاندن پوست بکنید.
POUR
ریختن. انتقال مایعات از یک ظرف به ظرف دیگر.
Pour the chocolate sauce over the pears.
سس شکلاتی را روی گلابیها بریزید.
ROAST
پختن. اغلب برای مرغ و سبزیجات استفاده میشود.
We are going to roast the chicken and vegetables.
ما در حال پختوپز مرغ و سبزیجات هستیم.
SAUTÉ
سرخ کردن سریع مواد با قراردادن آنها در حرارت بسیار زیاد و یا ماهیتابهی پر روغن.
Most recipes tell you to sauté the onions.
بیشتر دستورالعملهای غذایی به شما میگویند که پیازها را سرخ کنید.
SIFT
الک کردن، جدا کردن مواد ریزودرشت.
Sift the flour into a large bowl.
آرد را درون یک کاسه بزرگ الک کنید.
SLICE
برش دادن. برش دادن میوه و سبزیجات به یک اندازه.
Slice the tomatoes and add them to the salad.
گوجهفرنگیها را برش بدهید و به سالاد اضافه کنید.
SPRINKLE
پاشیدن. پوشاندن یک سطح با ذرات یا قطرات ریز.
Sprinkle icing sugar over the cake.
شکر یخزده را روی کیک بپاشید.
SQUEEZE
خارج کردن آب از چیزی با فشاردادن آن.
Squeeze the juice from three lemons.
سه لیمو را فشار دهید و آب آنها را بگیرید.
STEAM
بخارپز کردن. پختن با بخار آب گرم.
roast potatoes and steamed vegetables are great.
سیبزمینی کباب شده و سبزیجات بخارپز شده عالی هستند.
STIR
مخلوط کردن مواد و مایعات با قاشق و با حرکت دایرهای.
Stir until the sugar has completely dissolved.
شکر را هم بزنید تا کاملاً حل شود.
TENDERIZE
در مخلوط خواباندن و کوبیدن گوشت یا سایر مواد قبل از انجام کارهای دیگر برای نرم و ترد شدن.
I think we should tenderize the steak before cooking it.
من فکر میکنم که باید استیک را قبل از پختن آماده کنیم (بکوبیم، در مواد بخوابانیم).
غذای ناسالم unhealthy food
هله هوله Junk food
میان وعده Snack
مواد اولیه Ingredients
دستور غذا recipe
جوشیدن boil
سرخ کردن fry
ماهیتابه frying pan
ظرف، خوراک dish
پختن bake
پوست گرفتن peel
آرد flour
تیکه کردن chop
اضافه کردن add
فر oven
آشپزی کردن cooking
آشپز cook
چرب کردن grease
رنده کردن grate
آبکش کردن drain
بخارپز کردن steam
باقاشق هم زدن stir
شکستن break
مخلوط کردن mix
ریختن pour
برشته کردن roast
مزه دار کردن flavor
پیچیدن wrap
زیادپخته شده overcook
نیم پز rare
خام raw
یخ زده frozen
قاشق چای خوری teaspoon
گاز cooker/ stove
خمیر dough
برش slice
ماکروفر microwave
قابلمه pot
چنگال fork
چاقو knife
تفت دادن stir fry
کباب کردن با زغال و منقل barbecue
تزیین کردن غذا garnish
مرغ chicken
نمک salt
پنیر cheese
تازه fresh
رسیده ripe
نان bread
فلفل pepper
روغن oil
کره butter
پیاز onion
گوشت بوقلمون Turkey
گوشت چرخ کرده ground meat
برنج rice
گوشت گوساله beef
سوپ soup
چیپس سرخ شده Fried chips
کباب kebab
مرغ سرخ شده Fried chicken
شور salty
ترش sour
تلخ bitter
شیرین sweet
لذیذ delicious
خوشمزه yummy
کم پخته شده to be undercooked
نیم پز شدن rare
خوب پخته شده to be well done
ذوب کردن melt
سرخ کردن در روغن زیاد deep fry
بادمجان eggplant
سفت tough
بی مزه bland
تند spicy/hot
صبحانه breakfast
شام dinner
ناهار lunch
میز راچیدن to set the table
آماده کردن غذا to prepare a meal
جگر liver
سوسیس ها sausages
ماهی fish
تن ماهی tuna
پودر چیلی chili powder
دارچین cinnamon
پودرکاری curry powder
زعفران saffron
غذای آماده ready meal
هویج carrot
سیر garlic
قارچ mushroom
سیب زمینی potato
ذرت corn
روغن زیتون olive oil
ماست yogurt
خرما dates
عسل honey
نودل noodles
ماکارانی spaghetti
سرکه vinegar
زیتون olives
ساندویچ sandwich
خوشمزه
انواع گوشت : types of meat
1- اغلب ايراني ها گوشت گاو و گوساله مي خورند.
Most Iranians eat beef and veal.
2- گوشت گوسفند دوست داري؟
Do you like mutton?
3-بله ولي گوشت بره را ترجيح مي دهم.
Yes, but I prefer lamb.
4- مسلمانان گوشت خوک نمي خورند.( هر سه کلمه به معناي گوشت خوک است و تفاوت در نحوه آماده کردن گوشت است.)
Muslims don’t eat pork, ham or bacon
5- يکروز در ميان ماهي مي خوريم.
We eat fish every other day.
6- بچه هايم گوشت مرغ(جوجه) را خيلي دوست دارند.
My children love chicken.
انواع طعم ها : tastes
1- سوپ خيلي ترش است.
The soup is very sour.
2- اين سيب زميني هاي سرخ شده خيلي شور هستند.
These French fries are very salty.
3- شيريني هاي ايراني زيادي شيرين است.
The sweets in Iran are too sweet.
4- اين بادنجان طعم تلخ دارد.
This eggplant tastes bitter.
5- مرغ خوشمزه بود ولي ماهي بيمزه بود.
The chicken was tasty but the fish was tasteless.
6- اين خيار شورها زيادي شور است.
These pickles are too strong.
7- غذاي تند دوست داري؟
Do you like hot food?
آماده کردن مواد غذايي : preparing foodstuff
1- لطفا اين سيب زميني ها را پوست بکن.
Can you peel these potatoes please?
2- ابتدا بايد پيازها را خرد کني.
First you should chop up/ cut up/ dice the onions.
3- حالا وقت رنده کردن سيب زميني هاست.
Now it’s time to grate the potatoes.
4-سيب زميني ها را با چنگال له کن.
Mash the potatoes with a fork.
5- لطفا اين گوجه فرنگي را براي من حلقه حلقه کن.
(sliceبه معناي برش دادن گوشت، نان يا سبزيجات به برش هاي حلقوي، مربع يا نيم دايره مي باشد.)
Could you slice this tomato for me?
6- مي خواهم هسته اين گيلاس هار ا در بياورم.
I’m going to stone/pit these cherries.
7- تخم مرغ ها را داخل کاسه اي بشکن و ده دقيقه آنها را بزن.
Break the eggs into a bowl and beat them for five minutes.
8- سيب زميني ها را به شکل مکعب هاي کوچک ببريد.
Cut the potatoes into small cubes.
9- گوشت را چرخ کنيد.
Grind(Am.) / Mince(Br.) the meat.
10- لوبياها را از شب قبل خيس کنيد.
Soak the beans overnight.
11- مخلوط را هر پنج دقيقه يک بار،هم بزنيد.
Stir the mixture every five minutes.
12- آرد را از صافي رد کرده داخل کاسه اي بريزيد.
Sift the flour into a bowl.
13- لوبيا سبزها را بشوييد و آبکش کنيد.
Wash and drain the string beans.
14- املت را درون يک ديس بکشيد.
Dish the omelet up/ slide it out on a serving platter.
15- روي(سوپ) جعفري خرد شده بپاشيد.
Sprinkle(the soup) with chopped parsley.
16- حالا وقت آنست که املت را برگردانيم(پشت و رو کنيم.)
Now it’s time to flip the omelet over.
فاسد شدن مواد غذايي: Decay of food
1- شير ترش شده است.
The milk has soured/gone sour.
2- گوشت فاسد شده است.
The meat is rotten/has gone bad.
3- پنير کپک زده است.
The cheese is moldy.
4- اين تخم مرغ ها فاسد شده اند.
These eggs are rotten.
5- اين نان بيات است. نان تازه نداريم؟
This bread is stale. Don’t we have any fresh bread?
انواع ظروف و وسايل غذا خوري : Dishes,utensils,crockery
1- بشقاب ها روي قفسه بالايي هستند.
.The plates are on the top shelf
2- مي تواني چند بشقاب سالا خوري(پيش دستي) برايم بياوري؟
Can you get me some salad plates?
3- بشقاب غذاخوري (تخت) داخل کابينت پهلوي اجاق گاز هستند.
.The dinner plates are in the cabinet next to the stove
4- کاسه ها روي قفسه وسطي هستند.
The bowls are on the middle shelf
5- بشقاب سوپ خوري(گود) به تعداد کافي داري؟
Do you have enough soup plates/ deep plates?
6- لطفا روست بيف را توي ديس(مخصوص گوشت) بکش.
Dish the roast beef out on the meat platter, please.
7- حالا کيک را روي ديس کيک خوري بلغزان.
Now slide the cake out on the cake server.
8- من معمولا سوپ را داخل سوپخوري(ظرف گود بزرگ براي سرو کردن سوپ و آش)سرو مي کنم.
I usually serve the soup in a serving bowl.
9- لطفا ملاقه سوپ را داخل سوپخوري بگذار.
Please put the(soup) ladle in the soup tureen.
10- لطفا اين قابلمه (بزرگ) را روي شعله بگذار.
Put this pan on the heat please.
11- قاشق سوپخوري به تعداد کافي نداريم.(منظور قاشقي است که از قاشق غذا خوري کوچکتر و گرد تر است.)
We don’t have enough soup spoons.
12- قاشق مربا خوري/چايخوري اضافي داري؟
Do you have any extra dessert spoons/ tea spoons?
13- مي تواني چند قاشق غذا خوري به من قرض بدهي؟
Can you lend me some tablespoons?
14- تعداد بيشتري چنگال لازم داريم، مخصوصا چنگال سالاد خوري؟
We need some more forks, especially salad forks.
15- کارد استيک بري و کارد کره خوري کم داريم.
We’re low on steak knives and butter knives.
16- کارد نان بري را جايي ديده اي؟
Have you seen the breadknife anywhere?
17- معمولا از اين کفگير براي گرفتن کف(يا مواد شناور) مايعات استفاده مي کنم.(منظور کفگير تخت سوراخ داري است که براي گرفتن کف يا مواد شناور مايعات بکار مي رود.)
I usually use this skimmer to skim liquids.
18- بهتر است از اين کفگير براي برگرداندن ماهي استفاده کني.(منظور نوعي کفگير تخت است که سطح آن چندين شيار دارد.
You’d better use a fish slice to turn the fish over.
19- چرا از اين کفگير استفاده نمي کني؟
Why don’t you use this server?
server ) هم به معناي ديس و هم به معناي کفگير تختي که سوراخ يا شيار ندارد بکار مي رود.)
20- نمکدان پشت سبد نان است.
The saltshaker is behind the breadbasket.
21- کمي آب داخل پارچ هست.
There’s some water in the pitcher.
22- خامه توي ظرف خامه (ظرف چيني کوچک براي ريختن خامه) هست؟
Is there any cream in the cream pitcher?
23- ماهيتابه روي قفسه پاييني است؟
The frying pan is on the bottom shelf.
صحبت ها و تعارفات مربوط به غذا خوردن : speaking about & offering food
1- گرسنه ام. بيا چيزي بخوريم.
I’m hungry.Let’s get something to eat.
2-خيلي گرسنه ام. هنوز وقت ناهار نشده است؟
I ‘m starving. Isn’t it lunch time yet?
3- صبحانه/ ناهار/ شام مي خواهي/ مي خوري؟
Do you want(some) breakfast/ lunch/ dinner?
4- حالا نه، مرسي. سيرم.
Not now, thanks. I‘m full.
5- گاهي صبحانه ايم را سر کار مي خورم.
I sometimes have breakfast at work.
6- معمولا شام نمي خورم.
I don’t usually eat dinner.
7- خوش به حالت. من نمي توانم بدون شام سر کنم/ شام نخورم.
Good for you .I can’t go without dinner.
8- دارم چاق مي شوم. فکر مي کنم بايد شام نخورم.
I’m getting fat. I think I should skip dinner.
9- بهتر است دست از خوردن بکشم. مواظب وزنم هستم.
I ‘d better stop eating. I’m watching my weight.
10-ساعت ۳۰/۸ است. شام چه داريم؟
It’s 8.30. what’s for dinner?
11- همگي زود باشيد!وقت ناهار است.
Come on everybody! It ‘s time for lunch.
12- چرا يک ساندويچ ديگر نمي خوري؟/ يک ساندويچ ديگر بخور.
Why don’t you have another sandwich?
13- نه متشکرم. قرار است رژيم داشته باشم.
No, thanks. I’m supposed to be on a diet.
14- کمي ديگر ماهي ميل داريد؟
Would you like some more fish?
15- نه متشکرم. واقعا خوشمزه است ولي من جا ندارم/ بقدر کافي خورده ام.
No, thanks. It’s really delicious, but I’ve had enough.
16- بستني که مي خوري؟
You’re going to have some ice cream, aren’t you?
17- خوب، اگر شما مي خوريد من هم مي خورم.
Well, I’ll join you if you’re having some.
18- نه متشکرم. ديگر جا ندارم.
No, thanks. I just can’t eat anymore.
۱- غذای آب پز زیاد می خوری؟ Do you eat a lot of boiled food? 2- یک تخم مرغ آب پز(سفت)/ عسلی می خواهم. I want a hard-boiled/soft-boiled egg. 3- ماهی را سرخ بکنم؟ Shall I fry the fish?
4- وقت آنست که گوشت را کباب کنیم.
It’s time to grill the meat.
5- می خواهم مرغ(جوجه) را داخل فر بگذارم.
I want to roast the chicken.
6- گاهی سبزیجات را با بخار می پزم.
I sometimes cook vegetables with steam.
– ماهی دودی دوست داری؟
Do you like smoked fish?
8- نه ماهی شور دوست دارم.
No ,I like pickled salmon.
9-فکر می کنم چیزی دارد می سوزد.
I think something is burning.
10- نگاه کن! شیر دارد سر می رود.
Look! The milk is boiling over.
[10:21, 23/10/2021] saman: کلمات آشپزی در انگلیسی
۱. add
اضافه کردن چیزی به چیزی
Add grated cheese to the white sauce and stir.
۲. bake
پختن در فر، معمولا برای کیک و نان بکار برده می شود.
I can bake cakes and pies, but I can’t bake bread.
۳. beat
مخلوط کردن مواد غذایی مثل تخم مرغ و خامه و دیگر چیزها با چنگال و میکسر و…
To make scrambled eggs, beat the eggs before cooking them.
۴. boil
آب پز کردن
Will you boil the vegetables, or steam them?
۵. burn
سوزاندن غذا
Please don’t burn the toast.
۶. carve
قطعه قطعه کردن چیزی مانند گوشت
Who’d like to carve the roast chicken?
۷. chop or chop up
چیزی را با یک کارد تیز به قطعات ریز تقسیم کردن
It’s easy to cut yourself when chopping onions, so be careful.
۸. cook
آماده سازی غذا که شامل همه کارها می شود.
What are you cooking for dinner…