0
سبد خرید خالی است.

تفاوت “Into” و “In to” در زبان انگلیسی

Into vs. In to

تفاوت “Into”  و “In to”  در زبان انگلیسی

تفاوت “Into”  و “In to”  در زبان انگلیسی

“Into” یکی از حروف اضافه‌ی پیچیده در زبان انگلیسی است که در ابتدا ساده به نظر می‌رسد، اما وقتی به آن دقت می‌کنید، پیچیده‌ می‌شود. این حرف اضافه، به معنای نشان دادن رابطه بین دو کلمه در جمله است؛ به طور معمول بین ضمیرها و اسم‌ها. در ادامه به شما کمک خواهیم کرد تا بدانید چه زمانی باید از “into” و چه زمانی از “in to” استفاده کنید.

آنچه خواهید آموخت:

کاربردهای Into

“Into” یک حرف اضافه در زبان انگلیسی است که معانی متعددی دارد. دو مورد از رایج ترین کاربردها عبارتند از:

1.نشان دادن حرکت به سمت درون یا باطن چیزی.

She walked into the room.

The cat jumped into the box.

They went into the lake.

یک تست خوب برای اینکه مطمئن شوید آیا می‌توانید از into در جملات استفاده کنید یا نه این است که ببینید آیا می توانید (فعل + into ) را با (enter) جایگزین کنید و همان معنی را ایجاد کنید.

She walked into the room. = She entered the room.

The cat jumped into the box. = The cat entered the box.

They went into the lake. = They entered the lake.

 

این تست همیشه جواب نمی‌دهد. در اینجا چند نمونه از استفاده into برای نشان دادن مکان در حال تغییر آورده شده است (اما جایگزین کردن کلمه enter ممکن نیست):

The company invested a lot of money into research and development.

The artist poured her emotions into her paintings.

He put a lot of effort into his presentation.

در این مثال‌ها، حرکت «چیز» از مکانی به مکان دیگر بیشتر مفهومی (فیزیکی نیست) است مثل: پول، احساسات و تلاش.

 

2.برای نشان دادن تغییر :

The caterpillar transformed into a butterfly.

The water turned into ice.

The yellow leaves indicated that summer was turning into fall.

The dam converted water into energy.

The book was adapted into a movie.

Into یا In to؟

یکی از گیج کننده‌ترین قسمت‌های کلمه into این است که دقیقاً شبیه دو کلمه in to به نظر می‌رسد. پس چگونه می‌توانید تفاوت را تشخیص دهید؟

پاسخ کوتاه: Into یک حرف اضافه است، بنابراین همیشه رابطه بین دو کلمه را نشان می‌دهد. In to یک فریزال ورب است و حرکت را نشان می‌دهد.

وقتی کسی یا چیزی Turn into می‌شود، به این معنی است که آن چیز در حال تغییر شکل هست و یک رابطه مستقیم بین یک چیز و چیز دیگر. مثلا:

The frog turned into a prince.

قورباغه به شاهزاده تبدیل شد.

وقتی کسی یا چیزی  Turns in to می‌شود، به این معنی است که در حال تغییر جهت یا حرکت است. به عنوان مثال:

The driver turned in to the parking lot.

راننده به پارکینگ برگشت.

یکی از راه‌های آزمایش تفاوت این است که ببینیم آیا این تغییرات طبیعی یا منطقی هستند یا غیرمنطقی؟

She turned her book in to the library.

او کتابش را به کتابخانه تحویل داد. (کتاب به کتابخانه برگردانده شد.)

She turned her book into the library.

او کتاب خود را به کتابخانه تبدیل کرد. (کتاب کتابخانه به یک کتابخانه کامل تبدیل شد.)

کاربردهای دیگر Into

مانند بسیاری از حروف اضافه، معنای into بسته به ساختار جمله تغییر خواهد کرد. برخی دیگر از معانی کلمه عبارتند از:

Combination ترکیب

برای توصیف عمل ترکیب المان‌ها یا مواد مختلف

The recipe required mixing the wet ingredients and the dry ingredients separately, and then pouring the wet mixture into the dry mixture at the last minute.

در دستور پخت باید مواد تر و مواد خشک را جداگانه با هم مخلوط کنید و سپس در آخرین لحظه مخلوط تر را در مخلوط خشک بریزید.

Understanding درک کردن

برای نشان دادن درک یا تحلیل عمیق یک موضوع.

In order to write a thorough review of The Great Gatsby, she first had to dig into the historical context of the novel.

او برای نوشتن یک بررسی کامل از گتسبی بزرگ، ابتدا باید زمینه تاریخی رمان را بررسی می کرد.

Transformation تحول

The watermelon slices froze into popsicles after a couple of hours in the freezer.

برش‌های هندوانه پس از چند ساعت در فریزر به شکل بستنی در آمدند.

Investment سرمایه گذاری

She channeled her energy into raising funds for the charity event.

او انرژی خود را صرف جمع آوری کمک های مالی برای این رویداد خیریه کرد.

Conversion تبدیل

The play’s script was translated into multiple languages for international audiences.

فیلمنامه این نمایشنامه به چندین زبان برای مخاطبان بین المللی ترجمه شد.

 

Integration/incorporation ادغام

The small nonprofits merged into a single community organization in order to draw on one another’s resources and expertise.

سازمان‌های غیرانتفاعی کوچک در یک سازمان اجتماعی واحد ادغام شدند تا از منابع و تخصص یکدیگر استفاده کنند.

دیدگاهتان را بنویسید