[vc_row][vc_column][vc_column_text]
انواع واژگان مبحث دهان و دندان
1. Upper lip
لب بالا
۲. Superior labial frenulum
بخش ارتباط دهنده داخلی لب فوقانی و لثه
۳. Gingiva (Gum)
لثه
۴. teeth
دندان ها، که به صورت مفرد میشه tooth
۵. Hard palate
قسمت سخت سقف دهان
۶. Soft palate
قسمت نرم سقف دهان
۷. Uvula
زبان کوچک
۸. tonsil
لوزه
۹. tongue
زبان
۱۰. floor of mouth
قسمت زیر زبان
۱۱. Inferior labial frenulum
بخش ارتباط دهنده داخلی لب پایین و لثه
۱۲. Lower lip
لب پایین
۱. toothache
دندان درد
۲. sensitive teeth
درد دندان در زمانی که مایعات گرم یا سرد می خورید
۳. sore gums
درد لثه، مخصوصا زمانی که مسواک می زنید یا با نخ دندان، دندان های تان را تمیز می کنید.
۴. mouth sore
آفت یا ابله در دهان
۵. bad breath
بوی بد دهان
۶. dry mouth
خشکی دهان به دلیل کمبود بزاق دهان ( saliva )
۱. cavity
کرم خوردگی دندان، خالی شدن قسمتی از دندان و ایجاد شدن حفره در دندان
۲. decay
عفونت دندان یا پوسیدگی
۳. gingivitis
التهاب لثه
۴. infection
عفونت دهان یا دندان
۵.teeth broken
شکستگی دندان
۶. teeth stains
جرم و لکه های دندانfilling
پر کردن دندان
۲. flossing
نخ دندان کردن
۳. mouthwash
با مایع دهان شوی شستشو دادن
۴. whitening
سفید کردن دندان
۵. braces
ارتودنسی
۶. dentures
دندان مصنوعی
۷. extract
کشیدن دندان
۸. implant
ایمپلنت، کاشت دندان
۹. crown
روکش
۱۰. anesthesia
بی حسی
۱۱. dental x-ray
عکس دندان
۱۲. dental check-up
چک آپ دوره ای دندان
۱۳. teeth cleaning
جرم گیری دندان
۱. dental hygienist
دکتر بهداشت دندان
۲. dental technician
دکتر برای ایمپلنت، روکش کردن و …
۳. Endodontist
دکتر متخصص ریشه های دندان
۴. orthodontist
دکتر متخصص ارتودنسی
gingivitis
ورم لثه
gums
لثه دندان
molar
دندان آسیاب
mouthwash
دهان شویه
periodontal
قسمت های وابسته به لثه
root canal
کانال ریشه دندان
teeth
دندان ها
tooth fairy
پری دندان
toothbrush
مسواک
toothpaste
خمیر دندان
toothpick
خلال دندان
whitening
ماده سفید کننده دندان
Dentist
دندان پزشک
Hygienist
دستیار دندان پزشک
erosion
رفتگى ،فرسودگى ،خوردگى ،فرسايش ،سايش
filling
پر کردن
floss
نخ دندان
gingivitis
التهاب لثه
dental hygienist
دکتر بهداشت دندان
۲. dental technician
دکتر برای ایمپلنت، روکش کردن و …
۳. Endodontist
دکتر متخصص ریشه های دندان
۴. orthodontist
دکتر متخصص ارتودنسی
.
دندان عقل نهفته
Impacted wisdom tooth
.
دندان آسیاب
Molar
.
دندان آسیاب کوچک
Premolar
.
دندان نیش
Cuspid / Canine
.
ماده بی حسی موضعی
Procain / Novocain
.
دندان مصنوعی
False teeth / Denture
?…Can I make an appointment to see the
می توانم برای … وقت بگیرم؟I’d like a check-up
می خواهم معاینه کنم
Please take a seat
لطفا بنشینید
?Would you like to come through
مایلید بیایید؟
:
Having your teeth examined
معاینه دندان ها:
?when did you last visit the dentist
آخرین ملاقات شما با دندان پزشک کی بوده است؟
?Have you had any problems
آیا مشکلی داشته اید؟
I’ve got toothache
دندان درد داشتم
one of my fillings has come out
یکی از دندان هایم را که پر کرده ام ,پوسیده شده است
I’ve chipped a tooth
لبه ی یکی از دندان هایم پریده است
I’d like a clean and polish, please
می خواهم دندان هایم را جرم گیری کنم
?can you open your mouth, please
لطفا دهانتان را باز کنید
a little wider, please
لطفا دهانتان را بیشتر باز کنید
I’m going to give you an x-ray
باید از دندان هایتان عکس بگیرید
you’ve got a bit of decay in this one
یکی از دندان هایتان پوسیده است
you’ve got an abscess
همچنین دندان شما ورم و چرک کرده است
:Dental treatment
معاینه دندان ها:
you need two fillings
دو تا از دندان های شما نیاز به پر کردن دارد
I’m going to have to take this tooth out
می خواهم یکی از دندان های شما را بکشم
?do you want to have a crown fitted
می خواهید برای دندانتان روکش بگذارم؟
I’m going to give you an injection
می خواهم به شما سر کننده تزریق کنم
let me know if you feel any pain
اگر دردی را احساس کردید به من بگویید
?would you like to rinse your mouth out
می خواهید دهانتان را بشویید؟
you should make an appointment with the hygienist
شما برای گرفتن وقت قبلی باید با دستیار دندان پزشک هماهنگ کنید
?how much will it cost
هزینه اش چقدر می شود؟.
چند تا اصطلاح Idiom مربوط به دندان
.
Armed to the teeth
تا دندان مسلح
مثال:
For fighting in this war you should be armed to the reeth.
برای مبارزه در این جنگ باید تا دندان مسلح باشی
.
By the skin of your teeth
با جان کندن، با زور و بلا کاری را به انجام رساندن
مثال:
The traffic was so heavy and I thought I’d miss the train, but I caught it by the skin of my teeth.
ترافیک خیلی سنگین بود و فکر کردم که قطار رو از دست میدم اما به هر زوری بود گرفتمش.
.
Lie through your teeth
به راحتی و بدون هراسی با اطمینان از اینکه دارید دروغ میگویید، دروغ گفتن
مث سگ دروغ گفتن: البته سگ دروغ نمیگه، فقط آدمهان که دروغ میگن
مثال:
I saw him breaking the window. If he denies it, he’s lying through his teeth.
من او رو در حال شکستن شیشه دیدم، اگه رد میکنه داره مثل چی دروغ میگه
.
Like pulling teeth
چیز یا موقعیتی که مواجهه با آن سخت و مشکل باشد
مثال:
Dealing with them was like pulling teeth!
معامله با آنها خیلی سخت بود!
.
Sweet tooth
طبع شیرین داشتن/ تمایل بیشتری به خوردن شیرینی ها
مثال:
She’ll be delighted if you bring her chocolates – she’s got a sweet tooth.
اگه برای شکلات بیاری خیبی حال میکنه، طبعش شیرینه. /شیرینی جات دوست داره/